حضرت آیت الله خامنه ای :
هر کشوری که در آن بنیان خانواده مستحکم باشد بسیاری از مشکلا تآن کشور به خصوص مشکلات اخلاقی و معنوی آن به برکت خانواده سالم و مستحکم برطرف می شود یا اصلا به وجود نمی آید.
10 را ه رسیدن به آرامش
- تمام وقایع روزانه ات را برای کسی تعریف نکن
- با کسی که مخالف توست بحث نکن و فقط به او گوش کن.
- خودت و زندگیت را با کسی مقایسه نکن.
- شکر گزار باش.
- کمک کن، تو توانایی! شاید همه توانایی های تو را نداشته باشند پس در کنارشان باش.
- با همه بی هیچ چشم داشتی مهربان باش.
- برای زندگیت برنامه ریزی کن و هدفت را سر لوحه ی همه ی کارهایت قرار بده.
- سرت به کار خودت گرم باشد.
- دو عنصر اراده و اعتماد به اهل بیت را فراموش نکن.
- به کسی وابسته نباش، عاشق خدا باش که خودش فرموده : کَفی باللهِ حَسیبا ( خداوند برای بنده اش کافیست)
********
:فعالیّت های معاونت آموزش خانواده
. انجام مشاوره خصوصی برای خانواده و دانش آموزان
. برگزاری نمایش با موضات متفاوت
. برگزاری جشنواره ژله های تزئینی ، شیرینی و کیک و ... با هدف دستگیری افراد کم بضاعت یا بی بضاعت
. برپایی مراسم مذهبی و اعیاد مخصوص اولیاء
. برگزاری جلسات آموزش خانواده به همراه دعوت از کارشناسان مجرب
. و...
*****
پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
أكرِموا أولادَكُم وَأَحسِنوا آدابَهُم يُغفَرلَكُم؛
فرزندان خود را کرامت کنید و با آداب نیکو با آن ها معاشرت نمایید تا آمرزیده شوید. (کزالعمال-جلد 16- ص 456 )
حدیث نور
احادیث در مورد کودکان
پیامبر اکرم ص با کودکان بسیار مهربان بود، کودکان را در بغل می گرفت و به آنان احترام می گذاشت هرگاه در راه با کودکان روبرو میشد به احترام آنها می ایستاد، آنها را در اغوش می گرفت و بر پشت و شانه خود سوار می کرد و به اصحاب توصیه می کرد که چنین کنند. کودکان چنان خوشحال می شدند که هیچگاه خاطره ان را فراموش نمی کردند
گاه مادری کودک خود را به رسول الله ص می داد تا برای او دعا کند و اتفاق می افتاد که کودک لباس رسول خدا ص را خیس می کرد و مادر شرمنده و ناراحت می شد. در این هنگام رسول خدا ص می فرمود (خیس شدن جامه من اهمیتی ندارد تطهیر می کنم
بازها رسول خدا ص سفارش کرده و می فرمود: کودکان خود را دوست بدارید و نسبت به آنها مهربان باشید و به وعده ای که به آنها داده اید وفا کنید، خداوند بر هیچ چیزی خشم نمی گیرد آن چنان که به خاطر زنان و کودکان خشم می گیرد
رافت پیامبر نسبت به کودکان چنان بود که امام صادق ع فرمود: روزی رسول اکرم ص در حال نماز جماعت ظهر بود که دو رکعت آخر نماز را سریع خواند، اصحاب علت را پرسیدند، پیامبر ص فرمود: آیا گریه کودک را شنیدید؟
و ماجرا آن بود که مادری نیز در مسجد نماز را به جماعت می خواند و کودک او در رکعت سوم شروع به گریه می کند و پیامبر ص برای آنکه مادر زودتر از نماز فارغ شود و به کودک خود برسد نماز را سریع می خواند
رسول گرامی اسلام ص می فرمود: (من بچه ها را به دلیل پنج صفت دوست دارم اول آنکه بسیار گریه می کنند و دیده گریان کلید بهشت است (یعنی گریه از خوف خدا را در زندگی زیاد کنی
دوم آنکه با خاک بازی می کنند (یعنی تکبر و نخوت و خودپسندی در آنها نیست
سوم آنکه با یکدیگر دعوا می کنند ولی زود آشتی کرده و کینه به دل نمی گیرند
چهارم، چیزی برای فردا ذخیره نمی کنند (چون آرزوی دور و دراز و طمع طولانی ندارند
پنجم، خانه می سازند و سپس خراب می کنند (دلبسته و وابسته به امور دنیوی نیستند
و در مورد دختران می فرمودند: (باید اطفال دختر را بیشتر از پسر مورد توجه فرار دهید. و زمانی که هدیه برای فرزندان خود تهیه می کنید، سهم دختر را قبل از پسر بدهی
همان طور که بیان شد پیامبر ص نسبت به همه کودکان چه فرزندان خود و چه فرزندان مردم محبت خاصی داشت و به این جهت درباره او نوشته اند: (مهربانی درباره کودکان از شیوه های مخصوص پیامبر ص بوده است
و چهارنکته را درباره کودکان سفارش می کرد
. آنچه را که کودک در توان خود داشته و انجام داده است از او قبول کنی
. آنچه را که انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهی
. او را به گناه و سرکشی وادار نکنی
. به او دروغ نگویید و در برابر او مرتکب اعمال احمقانه نشوید
کافی 6/50
و درباره آشنا کردن کودکان با دین خدا فرمود (به کودکان خود در هفت سالگی امر کنید نماز بگذارن
مستدرک الوسائل ج1، ص 171
و از آنجا که دیندار شدن فرزند و کسب توفیقات او بستگی به میزان مهر و محبت والدین دارد، فرمود: (کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید)
وسائل الشیعه ج5 ص126
و می فرمود: (کسی که به کودکان مسلمان رحمت و محبت نکند و بزرگسالان را احترام نکند از ما نیس
وسائل الشیعه ج5 ص126
یکی از سنت های پیامبر ص آن بود که به کودکان هدایایی می داد، عائشه گوید: نجاشی پادشاه حبشه برای رسول خدا ص انگشتری طلا فرستاد، رسول خدا ص امامه دختر ابی العاص را که کودکی خردسال بود فرا خواند و فرمود ای دختر کوچک خود را با این هدیه زینت بخش
سنن ابن ماجد ج2 حدیث 1303
محبت خاص به کودکان شهدا
پیامبر با فرزندان شهدا بسیار مهربان بود و محبت خاصی نسبت به آنان ابراز میکرد. بشر بن عقربه بن جهنب که پدرش در جنگ احد به شهادت رسیذ می گوید: از رسول خدا ص پرسیدم، پدرم چگونه شهید شد؟ فرمود: او در راه خدا به شهادت رسید درود و رحمت خدا بر او باد. من گریستم، پیامبر ص مرا در آغوش گرفت و دست بر سرم کشید و با خود سوار مرکب نمود و فرمود: آیا دوست نداری من به جای پدرت باشم؟
مجمع الزوائد ج8 ص 161
پیامبر مشغول نماز جماعت بود و هنگامی که به سجده رفت حسین ع که کودک خردسالی بود بر پشت رسول خدا ص سوار شد و پاهای خود را حرکت می داد و هی هی می کرد و هرگاه پیامبر ص می خواست از سجده سر بردارداو را گرفته و کنار خود روی زمین می گذاشت و این کار تا پایان نماز ادامه داشت
مرد یهودی که شاهد این جریان بود، پس از نماز به رسول خدا ص عرض کرد با کودکان خود به گونه ای رفتار میکنید که ما هرگز انجام نمی دهیم
پیامبر ص فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ایمان داشتید، با کودکان خود مهربان بودید، مهر و محبت پیامبر ص نسبت به کودک، مرد یهودی را سخت تحت تاثیر قرار داد و اسلام را پذیرفت.
بحار الانوار ج43، ص296
بوسیدن فرزندان خردسال
یکی دیگر از خصوصیات رفتاری پیامبر اکرم ص بوسیدن کودکان است. بوسیدن علاقه بین والدین و فرزند را بیشتر کرده و پاسخی مناسب به نیاز کودک به محبت است و محبت کردن را به فرزند یاد می دهد و از خشن شدن و خشونت در آینده جلوگیری می کند. نکته مهم آن است که احترام رسول خدا ص نسبت به فرزندان خود عمدتا در حضور مردم بوده که دو چیز را به ما می آموزد
شخصیت کودک بااحترام گذاشتن به او در حضور مردم بهتر تقویت می شود
پیامبر ص به این وسیله روش صحیح پرورش کودک را به مردم می آموخت
به این جهت پیامبر سفارش زیادی به بوسیدن فرزند دارد و فرمود: (کسی که فرند خود را ببوسد خداوند برای او یک حسنه می نویسد و کسی که فرزند خود را ببوسد خداوند برای او یک حسنه می نویسد و کسی که فرزند خود را خوشحال کند، خداوند نیز روز قیامت او را خوشحال می کند
بحارالانوار ج23 ص 113
عائشه می گوید: مردی خدمت رسول خدا ص عرض کرد: آیا کودکان را می بوسید؟ من هرگز کودکی را نبوسیده ام، پیامبر ص فرمود: من چه کنم که خداوند رحمتش را از قلب تو گرفته است؟
صحیح بخاری 918
و در روایت دیگری است که رسول خدا ص حسن و حسین ع را می بوسید مردی گفت: من ده فرزند دارم که هرگز یکی از آنها را نبوسیده ام، پیامبر ص فرمود: کسیکه رحم نکند، مورد رحم قرار نگیرد. (و رحم نبیند)
مستدرک حاکم ج3 ص170
از سفارشات موکد نبی اکرم ص به عدالت کردن در بین فرزندان است که موجب رشد و شکوفایی آن میشود و عدم عدالت در بین آنان موجب نفاق، دشمنی و کینه توزی آنان نسبت یکدیگر می شود، علی ع فرمود: پیامبر ص کردی را دید که دو کودک داشت یکی را بوسید و دیگری را نبوسید، پیامبر ص فرمود چرا بین آنان با عدالت رفتار نی کنی
وسائل الشیعه ج15 ص 113
و انس بن مالک م یگوید: مردی نزد پیامبر ص نشسته بود پسر او آمد پدر او را بوسید و روی زانوی خود نشاند سپس دختر آمد (بدون آنکه او را ببوسد) او را کنار خود نشاند. پیامبر ص فرمود: چرا بین آنان با عدالت رفتار نکردی
مکارم الاخلاق 126
بازی با کودکان
یکی دیگر از نکات زیبا در زندگی رسول خدا ص آن است که برای پرورش شخصیت کودکان با آنان بازی می کرد، زیرا شرکت بزرگسالات در بازی کودکان می تواند موقعیت خوبی برای آموزش غیر مستقیم نکات ارزنده اخلاقی به آنان باشد به این جهت در مباحث امروز روان شناسی به آن توجه خاصی شده است.
رسول اکرم ص فرمود: هر کس در نزد او کودکی است باید با او رفتار کودکانه داشته باشد
وسائل الشیعه ج15 ص203
و خود با کودکانش بسیار بازی می کرد و هر روز صبح دست علاقه و محبت بر سر فرزندان خود و اولاد آنان می کشید و با حسین ع بازی می کرد
بحار الانوار ج43 ص 285
جبیر بن عبدالله گوید: رسول خدا (ص) با کودکان اصحاب و یارانش بازی می کرد و آنها را درکنار خود می نشانید
نهایه المسئول فی روایه الرسول ج1. ص 340
انس بن مالک گوید: پیامبر (ص) خوش اخلاق ترین مردم بود من برادر کوچکی داشتم که تازه او را از شیر گرفته بودند و از او نگهداری می کردم آن حضرت هرگاه او را می دید می فرمود از شیر گرفتن چه بر سرت آورده ؟ و با او بازی می کرد
صحیح بخاری 37/8
جابر بن عبدالله انصاری می گوید : من بر پیامبر (ص) وارد شدم در حالی که حسن و حسین (ع) بر پشت آن حضرت سوار بودند و او با دست و پاهای خود راه می رفت و می فرمود : مرکب شما نیکو مرکبی است و شما نیز نیکو سوارانی هستید
بحار الانوار ج43 – ص285
و در روایتی دیگر است که فرمود و پدرتان از شما بهتر است
بحار الانوار ج43 – ص286
غذا دادن به کودکان خود
از دیگر درس های رسول اسلام (ص) به پیروانش ، غذا دادن آن حضرت به کودکانش می باشد که این رفتار نشانگر توجه او به روحیات فرزندان خود است. سلمان می گوید وارد خانه رسول خدا (ص) شدم حسن و حسین (ع) نزد او غذا می خوردند و آن حضرت لقمه ای در دهان حسن و لقمه ای در دهان حسین (ع) می گذاشت و بعد از غذا حسن را بر دوش خود و حسین را بر زانوی خود نهاد و به من فرمود : ای سلمان آیا آنان را دوست داری ؟ گفتم : ای رسول خدا (ص) چگونه آنان را دوست نداشته باشم در حالی که می بینم چه اندازه نزد شما مقام و ارزش دارند
بحار الانوار ج 36 – ص 304
سلام کردن به کودکان
یکی دیگر از رفتارهای زیبا رسول اکرم (ص) سلام کردن به کودکان است زیرا کودکان اگر چه سن کم دارند ولی خوب و بد را می فهمند و محبت را درک می کنند و این در حالی است که متاسفانه گاه می بینیم گروهی در بین خود جایی برای کودکان قائل نیستند
پیامبر (ص) به کودکان احترام می گذاشت و خواهان آن بود که کودکان در محیط اجتماع وارد شوند. انس بن مالک می گوید پیامبر (ص) در راهی با چند کودک خردسال مواجه شد و به آنان سلام کرد و غذا داد
بحار الانوار – ج 16 – ص 229
امام باقر (ع) فرمود : رسول خدا می فرمود : پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نمی کنم یکی از آنها سلام کردن به کودکان است
بحار الانوار ج 16 – ص 215
و پیامبر (ص) فرمود : در سلام کردن به کودکان مراقبت دارم، تا پس از من به صورت یک سنت در میان مسلمانان بماند و همه به آن عمل کنند
وسائل الشیعه ج 3 – ص 209
و گفته شد که پیامبر (ص) به کوچک و بزرگسال سلام می کرد و در سلام کردن بر دیگران حتی به کودکان پیشی می گرفت و هر کس را می دید نخست او سلام می کرد و با آنان دست می داد
مکارم الاخلاق 1/23
تنبیه کودکان
آیا رسول رحمت الهی (ص) برای تربیت کودکان از شیوه تنبیه بدنی و کتک زدن استفاده می کرد ؟ دوست و دشمن و تمامی اسلام شناسان مسلمان و غیر مسلمان از مستشرقان اروپایی که در تاریخ اسلام و سیره و روش پیامبر اکرم (ص) تحقیق کرده اند ، همگان بر این عقیده اند که وجود مقدس نبی اکرم (ص) هیچگاه از تنبیه بدنی برای تربیت کودکان استفاده نمی کرد و از روایات اسلامی و شیوه زندگانی ائمه معصومین (ع) بدست می آید که کودکان را نباید تنبیه کرد امام کاظم (ع) به مردی که از فرزند خود شکایت می کرد ، فرمود : فرزندت را نزن و برای ادب کردنش از او قهر کن ولی مواظب باش قهر کردنت طولانی نشود بلکه هر چه زودتر آشتی کن.
بحار الانوار ج 104 – ص 99
رسول اکرم (ص) نه تنها کودکان را تنبیه بدنی نمی کرد اگر کسی چنین میکرد به شدت با آن مخالفت می نمود او حتی کودکان متخلف را نیز تنبیه بدنی نمی کرد و با محبت و اخلاق نیکو برخورد می نمود
علی (ع) می فرمود : نصیحت پذیری انسان عاقل به وسیله ادب و تربیت است چهار پایان و حیوانات هستند که تنها با تازیانه تربیت می شوند
مستدرک الوسایل ج 3 – ص 223
با کودک، کودکانه باید رفتار کرد
کودک به دلیل نزدیک بودن به مبدأ فطرت و داشتن ذهن و دلی پاک و بی آلایش، زمینه بسیار مناسبی را برای تربیت پذیری دارد. او هدیه ای است الهی که با سرشت ساده و زلال خویش پا به جهان هستی گذاشته و از هر گونه زشتی و ناپاکی به دور است و این، والدین و مربیان کودک هستند که با تربیت نادرست خویش، مسیر فطرت پاک و الهی او را منحرف می سازند. بنابراین، در برخورد باکودک باید ویژگی های ذاتی او را در نظر گرفت. مهربانی، نوازش و انس با کودک، نقش مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادهای نهفته او دارند. رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره از روی محبت و تواضع، با بچه ها رفتار می کرد. ایشان به استعدادهای فطری آنها توجه داشت و از رنجش و ناراحتی شان سخت آرزده خاطر می شد. در هم نشینی با کودکان، خود را همسان آنان می پنداشت و با آنها سرگرم بازی می شد و به دیگران نیز سفارش می کرد: «مَن کانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصابَّ لَهُ؛ کسی که نزد او کودکی است، باید کودکانه رفتار کند».
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، حسنین علیهماالسلام را بر دوش خود سوار می کرد و به آنها می فرمود: «خوب مرکبی دارید و شما هم خوب سوارکارانی هستید.» آن حضرت حتی در حضور جمع، خود را هم پایه کودکان قرار می داد و با آنان انس می گرفت. همچنین به یاران خود می فرمود: «با کودکان مأنوس شوید و آنان را در آغوش بگیرید.» کودکانی نیز که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، آنان را به دوش می گرفت، به این امر افتخار می کردند.
پیام متن:
1. سنّ کودکی، بهترین زمان برای تربیت پذیری است، چرا که دل و جانش، پاک و بی آلایش است.
2. در برخورد با کودکان، باید رفتاری کودکانه داشت.
احترام و بزرگداشت کودکان
کودکان در سنین مختلف، نیازمند توجه و احترام هستند. از این رو، والدین باید با دقت، این خواسته آنها را پاسخ گو باشند. روح ظرافت و حساس کودک، با کوچک ترین حرکت نادرست، ناراحت و پژمرده می شود. پس باید از هرگونه تحقیر و تمسخر کودک و به زبان آوردن عیب ها و خطاهای او به ویژه در مهمانی ها و دیدارهای خانوادگی پرهیز کرد و با شیوه ای خردمندانه به تأیید ویژگی های مثبت وی و تشویق او پرداخت. برخی از والدین، به غلط می پندارند پدر و مادر، حق هر گونه اعمال نظر سلطه جویانه بر فرزندان خود را دارند و هرگونه که بخواهند، می توانند با آنها رفتار کنند.
در این زمینه، گفتار و کردار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و پیشوایان معصوم علیهم السلام با فرزندان خود، بزرگ ترین درس های تربیتی نسل بشر است. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت است: «اَکرِمُوا أوْلادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا آدابَهُم یُغْفَرْلَکُم؛ فرزندان خود را احترام کنید و آدابشان را نیکو بگزارید که از رحمت الهی برخوردار شوید.» گفته اند روزی مردی در حضور پیامبر به خاطر کاری که فرزندش انجام داده بود، از او عیب جویی کرد. پیامبر به او فرمود: «فرزندت، تیری از تیرهای تیردان توست.» مفهوم این سخن آن است که فرزند،ت پاره تن تو و ذخیره آینده توست. تو با اهانت به شخصیت او، هم به خودت ضربه می زنی و هم کسی را حقیر می کنی که مددکار و پشتیبان تو در آینده خواهد بود و هر کار نیکی که انجام دهد، تو نیز در پاداش آن، شریک خواهی بود.
پیام متن:
پرهیز از عیب جویی کودکان، به ویژه در حضور دیگران.
رعایت حال کودکان حتی در نماز
گاهی خردسالان هنگام نماز خواندن والدینشان، از طولانی شدن نماز آنها، به سبب گرسنگی یا تنهایی، بی تابی می کنند. در این شرایط، پدر و مادر با به کارگیری سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت معصوم علیهم السلام باید بکوشند تا هیچ گاه از یاد خدا غافل نمانند و در ادای فریضه سستی نورزند. در کنار آن، برای اینکه به خواسته ها و نیازهای کودک نیز اهمیت دهند بهتر است تا حد امکان، نمازشان را کوتاه تر بخوانند.
پیامبر گرامی اسلام، نماز ظهر را با مردم به جماعت برگزار و دو رکعت آخر آن را به سرعت تمام کرد. پس از نماز، مردم گفتند: «یا رسول اللّه ! آیا در نماز حادثه ای رخ داد؟» حضرت فرمود: «چرا می پرسید؟» گفتند: «دو رکعت آخر نماز را با سرعت خواندید.» فرمود: «مگر صدای گریه و فریاد کودک را نشنیدید؟»
از امام حسن صلی الله علیه و آله یا جابربن عبداللّه نقل شده است که نماز را در محضر رسول اللّه صلی الله علیه و آله خواندم. همین که آن حضرت سلام داد، به ما فرمود: «صبر کنید، کوزه ای با مقداری حلواست.» آن گاه برای تقسیم آن از جا بلند شد و به هر کس مقداری حلوا می داد تا اینکه به من رسید. من کودک بودم. آن حضرت انگشتی حلوا به من خوراند، سپس فرمود: «باز هم بدهم؟» گفتم: آری! آن حضرت انگشتی دیگر به خاطر خردسال بودنم به من خوراند.
چنین رفتارهای ناب مذهبی سبب می شود بذرهای ایمان از همان طفولیت در دل فرزندان کاشته شود و خاطراتی شیرین و زیبا از این دوران به یاد داشته باشند.
پیام متن:
1. کوتاه کردن نماز، هنگام گریه کودکان.
2. تشویق کودکان پس از شرکت کردن او در نماز جماعت.
شاد کردن کودکان
یکی از آموزه های مهم اسلام، مهرورزی و نشاط بخشی به کودکان است. بازی کردن پدر و مادر با کودک، خریدن پوشاک زیبا و مناسب، قصه گفتن هنگام خواب یا دادن هدیه، فرزند را شاد و خوشحال می سازد.
روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برای نماز به مسجد می رفت. در راه، گروهی از کودکان انصار بازی می کردند که تا آن حضرت را دیدند، دور او جمع شدند و به دامن او آویختند به گمان اینکه چون آن حضرت همواره حسن و حسین علیهماالسلام را بر دوش خود می گرفت، این بار آنها را نیز به دوش بگیرد. پیامبر از یک سو نمی خواست آنها را برنجاند و از سویی دیگر مردم در مسجد منتظرش بودند و می خواست خود را به مسجد برساند. در این حال، بلال حبشی از مسجد بیرون آمد و به جست وجوی پیامبر پرداخت. پس از مدتی، آن حضرت را کنار گروهی از کودکان یافت و جریان را فهمید. خواست کودکان را تنبیه کند، ولی پیامبر او را از این کار نهی کرد و فرمود: «تنگ شدن وقت نماز، برای من بهتر از رنجاندن کودکان است.» آن گاه به بلال فرمود: «به خانه برو و آنچه از گردو یا خرما یافتی، بیاور تا خود را از این کودکان بازخرید کنم.» بلال رفت و پس از جست وجو، هشت دانه گردو یافت و آن را به حضور پیامبر آورد. پیامبر آنها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند آن حضرت را آزاد کنند.
پیام متن:
در نظر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، تنگ شدن وقت نماز، بهتر از رنجاندن و بی توجهی به کودکان است.
رعایت مساوات میان فرزندان
از وظایف بسیار مهم پدران و مادران آن است که بکوشند همواره بر اساس عدالت و مساوات میان فرزندان خود رفتار کنند و هیچ گاه در محبت و توجه کردن به فرزندان، پسر را بر دختر یا فرزندی را بر فرزندان دیگر مقدّم ندارند. پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «از خدا بترسید و میان فرزندانتان با عدالت رفتار کنید همان گونه که دوست دارید آنان به شما نیکی کنند».
تنها نقطه امید و مایه شادی و آرامش کودک، محبت و حمایت پدر و مادر است. هیچ کارب به اندازه محبت والدین، کودک را آسوده خاطر و آرام نمی کند و هیچ مصیبتی مانند دور شدن از محبت والدین، روح و روان او را آزرده و پریشان نمی سازد. به همین دلیل، حسادت کودک به فرزند تازه متولد شده خانواده تعجب آور نیست؛ زیرا می پندارد از بخشی از مهربانی ها و مراقبت هایی که تاکنون متعلق به او بوده است، محروم خواهد شد.
والدینی که در ابراز علاقه و محبت به کودکانشان، عدالت را رعایت نمی کنند و هر از گاهی، یکی را بر دیگری ترجیح می دهند، در واقع، آنها را تحقیر و به شخصیت آنان اهانت می کنند و به کودک این گونه القا می کنند که تو شایستگی احترام و محبت را نداری. گفته اند روزی پیامبر گرامی اسلام، مردی را دید که دو فرزند خود را به همراه داشت. مرد یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید. رسول خدا صلی الله علیه و آله به مرد فرمود: «چرا میان دو فرزندت، عدالت و برابری را رعایت نکردی؟»
تفاوت گذاشتن میان کودکان، روح آنها را خسته و ناتوان می کند و به بیماری های روانی دچار می سازد. گاهی نیز کودک را به انتقام جویی از برادر، خواهر یا والدین خود برمی انگیزد و او را فردی کینه توز بار می آورد.
پیام متن:
نبود عدالت رفتاری میان فرزندان، سبب ایجاد اختلال های روانی و کینه توزی در آنها می شود.
بازی کردن با کودکان
یکی از راه های ابراز محبت والدین به فرزند، تهیه کردن وسایل بازی و سرگرمیِ مناسب سن اوست. همچنین هرگاه کودک از والدین بخواهد که با او بازی کنند، پدر و مادر باید به این درخواست او پاسخ مثبت دهند، ولی شیوه اداره بازی را بر عهده کودک بگذارند و خواسته های خود را بر او تحمیل نکنند. بازی افزون بر اینکه نشاط و شادابی را به کودک هدیه می کند، به رشد استعدادهای نهفته او نیز می انجامد. پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام با تأکید بسیار بر این موضوع، خود در بازی فرزندانشان، شرکت و به نظارت بر بازی آنها، آنان را بر این امر تشویق می کردند.
روزی امام حسین علیه السلام در کوچه سرگرم بازی بود. پیامبر نیز به همراه یارانش از خانه خارج شدند. وقتی چشم پیامبر به امام حسین علیه السلام افتاد، به طرف او رفت و دستانش را گشود تا او را در آغوش بگیرد. امام حسین علیه السلام خنده کنان به این طرف و آن طرف می گریخت. پیامبر نیز خندان دنبال او می دوید تا اینکه سرانجام او را گرفت. پس دست زیر چانه اش گذاشت و او را بوسید.
یکی از نزدیکان پیامبر نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله گاهی زبان خود را برای حسین علیه السلام که کودک بود، از دهان بیرون می آورد. کودک با مشاهده این کار پدربزرگ خود، غرق در خنده و شادی می شد. مردی که این کار پیامبر را می دید، با تعجب گفت: به خدا سوگند! پسرم مرد گشته و ازدواج کرده است، ولی تا حالا من او را نبوسیده ام. پیامبر که از سنگدلی مرد شگفت زده شده بود، فرمود: «هر کس لطف و مهربانی نشان ندهد، به او نیز مهر و محبت نمی شود».
پیام متن:
1. بازی با کودک موجب شادابی کودک و رشد استعدادهای نهفته او می شود.
2. والدین هنگام بازی با کودک، بکوشند بنا بر خواست و میل کودک رفتار کنند و خواسته خود را بر او تحمیل نکنند.
کودکی، بهترین دوران یادگیری
آگاهی های دینی اگر درست و متناسب با نیازها و شرایط روحی کودک در اختیارش قرار بگیرد، نقش مهمی در سرنوشت او خواهد داشت؛ زیرا اساس زندگی آدمی را بینش و اعتقادات او تشکیل می دهد و اگر مبتنی بر آموزه های محکم دینی باشد، زندگی او رنگ و بوی الهی می یابد.
پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «محفوظات طفل نورس همچون نقشی است که روی سنگ حک شده باشد، ولی محفوظات مرد بزرگ سال مانند نوشتن بر روی آب است.» روزی پیامبر با دیدن تعدادی از کودکان فرمود: «وای بر فرزندان آخرالزمان از روش ناپسند پدرانشان!» گفتند: یا رسول اللّه ، از پدران مشرک شان؟ فرمود: «نه! از پدران مسلمانشان که چیزی از احکام دین را به آنان نمی آموزند و اگر فرزندان بخواهند خود درصدد آموزش مسائل دینی برآیند، آنان را از این کار بازمی دارند و تنها به این دل خوشند که فرزندانشان بهره ناچیزی از دنیا به دست آورند. من از این قبیل پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند».
پیام متن:
دوران کودکی، بهترین زمان آغاز آموزش های دینی و اعتقادی است.
شخصيت دادن به كودك
در دنياي كنوني به كودك بسيار اهميت مي دهند. پرورش كودكان و احترام به شخصيت آنان در خانواده و اجتماع مورد توجه كامل دولت و ملت است اما با همه ي مسائل آن اندازه كه پيشواي مسلمانان به تربيت كودكان توجه داشته است،دنياي امروز به آن توجه ندارد.
اگرچه،گاهي حكمرانان و زمامداران كشورهاي متمدن به يتيمخانه ها و كودكستانها مي روند و يكي دوساعت را با آنان مي گذرانند و گاهي برخي از آنان را درآغوش مي گيرد و از اين صحنه ها؛عكس ها و فيلم هايي را تهيه مي كنند و پيرامون آنها مقالات بسياري مي نويسند و از اين راه مراتب احترام خويش را نسبت به كودك در افكار عمومي منعكس مي كنند. اما تاكنون هيچ فردي همانند رسول گرامي اسلام در نهايت سادگي و مهرباني در كوچه و خيابان اين گونه به كودكان مهرباني و محبت نكرده وآنان را درآغوش نگرفته است . بنابراين پيامبر (ص) نسبت به تمام كودكان،خواه فرزندان خود و يا اطفال ديگران محبت مخصوصي داشت . از اين رو درباره آن حضرت نوشته اند:
«وَ اتلَطُفُ بالقبيان من عاده الرسول» يعني مهرباني درباره كودكان از شيوه هاي مخصوص پيامبر (ص ) بوده است .
همين شيوه را ديگر امامان شيعه نيز ادامه داردند و براي كودكان شخصيت قائل بودند كه در زير به چند مورد از آنها اشاره مي شود .
1.پرسش از كودك :
حضرت علي همواره در حضور مردم از فرزندان خود پرسشهاي علمي مي فرمودو در برخي موارد پاسخ به پرسشهاي مردم را به آنان واگذارمي كرد. آن حضرت با اين عمل به بهترين وضع نسبت به آنها احترام گذاشته و بزرگترين شخصيت و استقلال را دروجودآنان ايجادكرده است .
2. حسن معاشرت :
يكي از اساسي ترين عوامل ايجاد شخصيت در كودك حسن معاشرت و رفتار نيكو با اوست كه رسول خدا در يك عبارت بسيار كوتاه بيان فرموده و آشكارا اجراي آن را به پيروانش دستور داده است: «به فرزندان خود احترام گذاريد و با آداب و روش پسنديده 3. با آنها رفتار كنيد.»
3. وفاي به عهد:
وفاي به عهد يكي از عواملي است كه اعتماد را در كودك بوجود مي آورد و در رشد شخصيت او بسيار موثر است. پيشوايان راستين اسلام درباره وفاهي به عهد نسبت به كودك سفارشهاي فراواني كرده اند.
علي (ع) گويد: رسول خدا (ص) فرمود: اگر يكي از شما به فرزند خودوعده اي داد بايد به آن وفا كند و از عهد خود تخلف ننمايد.
4.آشنا كردن كودك با سختيها:
يكي ديگر از راه هاي شخصيت دادن به كودك آشنا ساختن فرزندان خصوصا پسران با سختيهاست تابتوانند درآينده با مشكلات مبارزه كنند. زيرا كودكان بايد عملا درك كنند كه به دست آوردن هر چيزي نياز به كوشش و زحمت داردو اگر كودكي بامشكلات و سختي ها آشنا نباشددر آينده در برابر ناملايمات گوناگون زندگي ناراحت و در نهايت سرخورده خواهد شد.
لازم به تذكر است كه آشنا كردن كودكان با مشكلات نبايد باعث ناراحتي كودك شود يعني نبايد كارهايي كه به وي واگذار مي شود بيش از توانايي او باشد بنابراين توانايي كودك را بايد در نظر گرفت. رسول خدا در همين راستا به چهارنكته يادآور مي شود:
1.آنچه را كه كودك در توان خود داشته و انجام داده است از او قبول كنند.
2.آنچه را كه انجام آن براي كودك سنگين و طاقت فرساست از او نخواهد.
3.او را به گناه و سركشي وادار نكنند.
4. به او دروغ نگويند و در برابر او مرتكب اعمال احمقانه نشوند
در روايات ديگري چنين نقل شده است:
هنگامي كه رسول خدا (ص) هفت ساله بود روزي از دايه اش حليمه سعديه پرسيد:برادرانم كجا هستند ؟ جواب داد: فرزند عزيز آنان گوسفنداني را كه خداوند به بركت وجود تو به ما مرحمت كرده است به چرا برده اند . طفل گفت: مادر،درباره من به انصاف رفتار ننمودي. مادر پرسيد: چرا؟ گفت: آيا سزاوار است كه من در سايه خيمه بمانم و شير بنوشم ولي برادرانم زير آفتاب سوزان باشند؟»
5. بلند شدن در برابر كودكان:
يكي از شيوه هايي كه رسول گرامي اسلام انجام مي داد وبدين وسيله براي كودكان شخصيتي قائل مي شد اين بودكه گاهي به احترام كودك از جاي خودبر مي خاست و در هر صورت به كودك احترام مي گذاشت و عملا به مردم درس پرورش شخصيت كودكان را مي آموخت.
روزي پيامبر(ص) نشسته بود. امام حسن و امام حسين (ع) وارد شدند،حضرت به احترام آنان از جا برخاست و به انتظار ايستاد. چون كودكان در راه رفتن ضعيف بودند لحظاتي چند طول كشيد . بدين جهت پيامبر (ص) به سوي آنان رفت و استقبال كرد .آغوش خود راگشود و هر دو را بردوش خويش سوار كرد و به راه افتاد و فرمود: «فرزندان عزيز،مركب شما خوب مركبي است و شما چه سواران خوبي هستيد.»
6.آموختن احكام ديني :
عبادت، دعا و نيايش تمرين كودكان در پيشگاه خداوند،اثر درخشاني در درون كودك مي گذارد اگر چه كودك ممكن است معاني الفاظ و عبارات نماز را نفهمد،ولي توجه به خداوند،راز و نياز ،درخواست كمك از پروردگار ،دعا و خواهش در پيشگاه الهي را درهمان عالم كودكي درك مي كند و دلش را به خداوندو رحمت نامحدود وي مطمئن مي سازد و در باطن خود تكيه گاهي براي خويش احساس مي كند و درهنگام سختيها و روبروشدن با حوادث قلب خود را تسكين مي بخشد. چنانكه خداوند مي فرمايد:
«اَلَّذينَ آمِنوا وَ تَطمئنُّ قُلوُبُهم بِذكرِالله ،اَلا بذكراللهِ تَطمئنَّ القلوُبُ»
«مومنان واقعي با يادخدا دلي آرام و مطمئن دارند،آگاه باشيد كه تنها با ياد خداوند دلهاي مردم قرار و اطمينان پيدا مي كند.»
براي اينكه كودكان از آغاز مومن و خداپرست تربيت شوندلازم است بين جسم وجان آنها از نظر ايماني هماهنگي برقرار باشد ،به همين مناسبت اسلام پدران و مادران را موظف كرده كه فرزندان خود را به خداوند متوجه سازند و به آنان خداپرستي وآموزشهاي ديني بياموزند و از سوي ديگر دستور داده كه كودكان را به نماز و عبادت تمريني وادار كنند.
رسول خدا(ص) درحديثي فرمود: به كودكان خود در هفت سالگي امر كنيد نماز بگذارند.
امام باقر (ع) در روايت ديگري وظايف پدران و مادران را در تربيتهاي ايماني كودكان،در دوران گوناگون سني چنين بيان فرموده است:
«در سه سالگي كلمه توحيد لا الهَ الّاَ الله رابه كودك بياموزيد و درچهارسالگي محمدٌ رسول الله ياد بدهيد و در پنج سالگي صورت او را به سوي قبله نماييد و به او دستور دهيد سر برسجده بگذارد ، در شش سالگي كامل ركوع و سجود را به طور صحيح به او بياموزيد و در هفت سالگي به كودك بگوييد دست و صورت خود را بشويد و وضو بگيرد و نماز بگذارد .»
هديه دادن به كودكان :
يكي از شيوه هاي رسول خدا(ص) نسبت به كودكان اين بود كه به آنها هدايايي را مرحمت مي فرمود. در برخي از روايات اينگونه نقل شده كه مرد عربي نزد پيامبر آمد وگفت: اي رسول خدا(ص) بچه آهويي را شكار كرده ام كه آن را به شما هديه مي كنم تا به فرزندانتان حسن و حسين بدهيد.آن حضرت هديه را پذيرفت و براي مرد صياد دعا كرد. امام حسن (ع) ناگهان نزد پيامبر(ص) ايستاد و دوست داشت آن بچه آهو را بگيرد. رسول خدا آن را به امام حسن داد. امام حسن(ع) آن بچه آهو را گرفت و نزد مادرش فاطمه (س) آمد. او بدين وسيله بسيار خوشحال بودو باوي بازي مي كرد.
ابن عباس مي گويد: پيامبراكرم(ص)فرمود: هر كس تحفه اي از بازار بخرد و براي خانواده خود بياورد،پاداش او نزد خداوند مانند كسي است كه به مستمندان كمك كرده باشد.آنگاه درباره تقسيم هدايا فرمود: اول به دختران بدهيد و بعد به پسران.
«من فرح ابنه فكانما اعتق رقبه من ولد اسماعيل و من اَقرَبعين ابن فكانما بكي من خشيهَ الله
هركس دختر بچه خود را خوشحال نمايد،پاداش آزاد كردن بنده اي از فرزندان اسماعيل دارد. وآن كس كه پسر بچه خود را خوشحال نمايد مانند كسي است كه از ترس و خوف خدا گريسته باشد و پاداش چنين فردي بهشت برين است .
رفتاربا كودكان شهيدان:
ابن هشام مي نويسد: اسما دختر عيسي همسر عبدالله بن جعفر مي گويد:
روزي كه جعفر در جنگ موته به شهادت رسيد، پيامبراكرم(ص) به خانه ما آمد.من تازه از كارخانه وشست و شو. و نظافت بچه هافارغ شده بودم. به من فرمود:
فرزندان جعفر را پيش من آور ! آنان را پيش آن حضرت بردم. بچه ها را درآغوش گرفت و شروع به نوازش كرد در حالي كه اشك از ديدگان آن بزرگوار سرازير بود.
من پرسيم، اي رسول خدا پدر و مادرم فدايت باد. چرا گريه مي كني؟ مگر درباره جعفر و همراهانش خبري به شما رسيده است؟ فرمود: آري آنها امروز به شهادت رسيدند.
آري،فرزندان مردم نيز از اين پرورش دلپذير و مهرپدرانه رسول خدا(ص) محروم نبودند.
رفتار با كودكان
در حديثي از ابوبكر نقل شده كه : حسن و حسين (ع) را ديدم در حالي كه پيامبراكرم(ص) نماز مي خواند. برپشت آن حضرت مي پريدند. پيامبراكرم(ص) آن دو را با دست خود نگه مي داشت تا اين كه بلند شود وپشت وي راست گردد تا آن دو به راحتي بتوانند روي زمين بايستند و هنگامي كه نمازش تمام مي شد آن دو را در دامان خود مي نهاد و دست بر سرشان مي كشيد وآنگاه مي فرمود: اين د و پسر من دو گل خوشبوي من از دنيا هستند.
ودر حديث ديگر فرمود: فرزند گل خوشبو است و گل خوشبوي من حسن و حسين (ع) هستند.
در روايتي ديگر اينگونه نقل شده كه روزي پيامبر(ص) با گروهي از مسلمانان در مكاني نماز مي گذارد وهنگامي كه آن حضرت به سجده مي رفت . حسين (ع) كه كودك خردسالي بود بر پشت رسول خدا سوار مي شد و پاهاي خود را حركت مي داد و هي هي مي كرد.
وقتي كه پيامبراكرم(ص) مي خواست سر از سجده بردارد او را مي گرفت و كنار خود روي زمين مي گذارد ،اين كار تا پايان نماز ادامه داشت.
يك نفر از يهوديان شاهد اين جريان بود. پس از نماز به رسول خدا (ص) عرض كرد با كودكان خود به گونه اي رفتار مي كنيد كه ما هرگز انجام نمي دهيم.
پيامبراكرم(ص) فرمود: اگر شمابه خدا و فرستاده او ايمان داشتيد با كودكان خود مهربان بوديد،مهر و محبت پيامبر نسبت به كودك،مرد يهودي را سخت تحت تاثير قرار دادوي اسلام را پذيرفت.
نكته اي كه در پايان اين بحث لازم به يادآوري است اين كه اين نمازها طبق نقل برخي از محدثان نمازهاي مستحبي بوده است نه نمازهاي واجب زيرا نمازهاي مستحبي را در هرحال و درگونه هاي مختلفي مي توان برگزار كرد.
بوسيدن كودكان :
يكي ديگر از شيوه هاي رسول خدا (ص) نسبت به كودكان و بوسيدن آنان بوده است. اثر وضعي اين رفتار اين است كه علاقه بين پدر و مادر و فرزند را عميق مي سازد و از سوي ديگر بهترين روش براي برطرف ساختن عطش فرزند از آب محبت مي باشد . بوسه نشان مي دهد كه پدر و مادر درباره فرزند خود مهربان هستند و از سوي ديگر نهال محبت و علاقه را دروجود فرزندزنده مي سازد و فرزند هم از علاقه پدر ومادر نسبت به خود آگاه مي شود و نيروي تازه اي در او بوجود مي آيد.
جالب توجه اين است كه احترام رسول خدا(ص) نسبت به فرزندان خود بيشتر در حضور مردم انجام مي شد وآن دو فايده دارد:
اول اينكه ريشه شخصيت فرزندان با احترام گذاشتن در حضور مردم بهتر تقويت مي شود.
دوم اين كه رسول خدا از اين راه طريقه پرورش كودك را به مردم مي آموخت.
در اسلام بوسيدن فرزند بسيار سفارش شده است .
پيامبراكرم(ص)فرمود: كسي كه فرزند خود را ببوسد ،خداوند براي او يك حسنه مي نويسد و كسي كه فرزندخود را خوشحال و شاد كند خداوند هم روز قيامت او را خوشحال مي كند.
در روايتي نقل شده رسول خدا (ص) امام حسن و امام حسين (ع) را مي بوسيد. اقرع بن حابس گفت : من ده فرزند دارم كه هرگز يكي از آنان را نبوسيده ام . رسول خدا (ص) فرمود: من چه كنم كه خداوند رحمت خويش را از تو گرفته است؟!
امام صادق (ع) فرمود: فرزندان خود را بسيار ببوسيد زيرا به خاطر هربار بوسيدن ،خداوند در جه اي به شما عنايت خواهد فرمود.
زمشخر مي گويد: رسول خدا(ص) حسن عليه السلام را دربرگرفت و بوسيد. سپس او را روي زانوي راست خود نهاد. فرمود: حل و صبر و هيبت حود را به او بخشيدم. آنگاه حسين عليه السلام را در برگرفتن و بوسيد. روي زانوي چپ خود نشانيد و فرمود: به او نيز شجاعت و جودو سخاوت خود را بخشيدم.
سلام كردن به كودكان
يكي از روشهاي نيكويي كه پيامبراكرم(ص) بر جاي نهاده است ،سلام كردن به كودكان مي باشد چرا كه كودكان در عين اينكه خردسال هستند و بازيگوشي دارندو از مسئوليتها گريزان مي باشند ولي خوب مي فهمند و محبت را درك مي كنند.
اين شيوه رسول خدا (ص) برخلاف ديدگاه گروهي كوتاه انديش و جاهل است كه جايي براي كودكان در ميان خود نمي شناسند و فرزندان را جداي از خود و ناچيز مي دانند. اما در مكتب اسلام سفارش شده كه آنها نيز همگي شايسته همان رفتاري هستند كه يك بزرگسال درخور آن مي باشد.
آري پيامبراكرم(ص) به كودكان احترام گذاشت و تلاس مي كرد كه آنان وارد محيط اجتماع شوند.
امام باقر (ع) مي فرمايند: رسول خدا (ص) فرمود: پنج چيز است كه تا لحظه مرگ آنها را ترك نمي كنم. يكي از آنها سلام كردن به كودكان است.
در حديث ديگر فرمود: در سلام كردن بر كودكان مراقبت دارم تا پس از من به صورت يك سنت در ميان مسلمانان بماند وهمه بدان عمل كنند.
عدالت نسبت به كودكان:
يكي از نكاتي كه پدران و مادران درباره كودكان بايد در نظر داشته باشند موضوع برقرار كردن عدالت در ميان كودكان است زيرا فرزندان بايد از همان آغاز طعم عدالت را بچشند و خوبي آن را لمس كنند و با آن آشنا شوندوآن را لازمه زندگاني خود و جامعه بدانند و از بي عدالتي و ظلم و تبعيض گريزان باشند چرا كه در زندگي كودكان هيچ چيز كوچك نيست از اين جهت كوچكترين امور نيز در اجراي عدالت لازم به نظر مي رسد.
ابي سعيد خدر مي گويد: رسول خدا (ص) روزي به خانه دخترش فاطمه (س) رفت. علي عليه السلام در بسترش خوابيده بود. حسن و حسين (ع) نيز در كنار آنان بودند.آنان آب خواستند. رسول خدا (ص) براي آنان آب آورد. حسين (ع) جلو آمد. پيامبر(ص) فرمود: برادرت حسن (ع) از تو جلوتر آب خواست. فاطمه (س) فرمود: حسن را بيشتر دوست داري؟آن حضرت فرمود: هر دو نزد من مساويند ،هيچ كدام بر ديگري برتري ندارند اما بايد عدالت اجرا شود و هر كدام به نوبت خود بنوشند.
علي (ع) مي فرمايد: پيامبراكرم(ص) مردي را ديد كه دو كودك داشت يكي را بوسيد و ديگري را نبوسيد .آن حضرت فرمودند: چرا بين آنان با عدالت رفتار نمي كني؟!
غذا دادن به كودكان:
رسول خدا(ص) خود به كودكانش غذا مي داد. اين رفتار بيانگر توجه كامل آن حضرت به روحيات فرزندانش مي باشد.
سلمان فارسي گويد: وارد خانه رسول خدا شدم. امام حسن (ع) و امام حسين (ع) نزد وي غذا مي خوردند.آن حضرت گاهي لقمه اي در دهان امام حسن و گاهي در دهان امام حسين مي گذارد.پس از آنكه خوردن غذا به پايان رسيد پيامبراكرم(ص)امام حسن را بردوش خود و امام حسين را برزانوي خود نهاد.آنگاه روبه من كرد و فرمود:
اي سلمان ! آياآنان را دوست داري؟گفتم: اي رسول خدا ،چگونه آنان را دوست نداشته باشم در حالي كه مي بينم چه اندازه نزد شما مقام و ارزش دارند؟!
اما از آنجا كه لقمه حرام در روحيات انسان اثر دارد. پيامبراكرم(ص) فرزندانش را از خوردن غذاهاي حرام باز مي داشت. ابن ابي الحور درهمين راستامي گويد:
امام حسن (ع) را ديدم. از او پرسيدم:آيا پيامبراكرم(ص) شما را تاكنون از خوردن چيزي بازداشته است . فرمود: با جدم راه مي رفتيم تا اينكه از كنار خرماهايي گذشتيم كه از صدقات بود . من يك دانه از آن برداشتم و در دهانم نهادم ولي نخوردم. برخي از مردم پرسيدند: چرا آن را نخوردي؟امام حسن فرمود: رسول خدا مانع گرديد زيرا خوردن صدقه بر خاندان ما حرام است .
پيامبر اكرم (ص) چنين مي فرمايد:
«مَن كانَ عِندَه ثبيٌّ فليتصابَ لَهُ»
«هركس كودكي نزد او باشد بايد سلوكش با او به روش كودكان باشد»
و نيز فرمودند:رحمت خداوند بر پدري باد كه در راه نيكي و نيكوكاري به فرزندان خودكمك كند . به او نيكويي نمايد و مانند كودكي ،رفيق دوران كودكي وي باشد. او را دانشمند و با ادب پرورش دهد.
بازي كردن پيامبر (ص) با كودكان:
تمام حركات كودكان از غريزه بازي كردن سرچشمه مي گيرد. پيشواي گرامي اسلام به اين اصل بزرگ توجه كاملي داشت وآن را در زندگي خود پياده نموده كه برخي را نقل مي كنيم:
ابوهريره مي گويد: ديدم رسول خدا (ص) دست امام حسن وامام حسين را گرفته بود. پاهاي آنان را روي پاهاي آن حضرت قرار داشت و به آنان فرمود: نورديدگان فاطمه بالا رويد. آنگاه آنان را مي بوسيد و مي فرمود: خدايا حسن و حسين را دوست دارم.
ابن عمير مي گويد: رسول خدا (ص) امام حسن و امام حسين را به هوا پرت مي كرد و مي فرمود: كوچولو، كوچولو ،بالا برو و بچه ها نيز از قامت آن حضرت بالا مي رفتندو پابرسينه آن حضرت مي نهادند.
امام صادق (ع) فرمود:
روزي امام حسين عليه السلام در دامن پيامبر بود. آن حضرت با وي بازي مي كرد و مي خنديد. عايشه گفت: اي رسول خدا،چقدر با اين كودك بازي مي كني؟ رسول خدا (ص) فرمود: واي بر تو! چگونه او را دوست نداشته باشم در حالي كه او ميوه دل و نورديدگان من است !
سوار كردن كودكان:
يكي ديگر از شيوه هاي رفتاري پيشواي بزرگ اسلام با كودكان اين بود كه آنان را برپشت سرخود وگاهي جلوخويش برمركب سوار مي كرد. اين روش از نظر رواني براي كودكان بسيار جالب توجه بود. چرا كه آنان براي خود اين حركت رسول خدا (ص) را افتخاري بس گرانقدر و ارزنده مي دانستندو خاطره اي فراموش ناشدني براي آنان بود.
نكته قابل توجه اين است كه آن حضرت گاهي فرزندان خود را بر شانه هاي مبارك حمل مي كرد و گاهي بر پشت خود سوار مي نمود و فرزندان ديگران را بر مركب خود حمل مي نمود.
ابن مسعود مي گويد:
رسول خدا (ص) حسن و حسين را برپشت خود حمل مي كرد و در حالي كه حسن را به طرف راست خود و حسين را به طرف چپ سوار مي كرد هنگامي كه حركت مي كرد مي فرمود: مركب شما نيكو مركبي است و شما نيز نيكوسواراني هستيد. پدرتان از شما بهتر است .
رسول خدا (ص)همان گونه كه با فرزندان خود رفتار مي كرد با ديگر فرزندان يارانش نيز رفتار مي نمود وآنان را سوار بر مركب خود مي كرد.
روايت شده كه هرگاه رسول خدا (ص) از سفر باز مي گشت و با كودكان برخورد مي نمودمي ايستادوسپس دستور مي داد آنان را بلند نمايند،برخي را جلوي خود و بعضي را پشت سرش سوار مي كرد .پس از آن كه مدتي مي گذشت آنان به يكديگر مي گفتند: رسول خدا (ص) مرا جلوي خود سوار كرد ولي تو را پشت سرش سوار نمود و برخي ديگر مي گفتند: رسول خدا (ص) به اصحابش دستور داد تا اين كه تو را پشت سروي سوار مركب كنند.
پيامبر و تنبيه كودكان
آيا رسول خدا (ص) براي تربيت كودكان از كتك زدن و تنبيه بدني استفاده مي كرد يا خيز؟
ا ز بررسي دقيق سيره و رفتار آن حضرت چنين استفاده مي شود كه رسول خدا (ص) هيچگاه از تنبيه بدني براي تربيت كودكان استفاده نمي كردند. اگرچه تنبيه امري ضروري و غير قابل اجتناب مي باشد زيرا كمتر كودكي يافت مي شود كه در دوران تربيتش نسبت به او هيچگونه تنبيه و تندي انجام نشده باشد اما نكته اي كه مورد بحث مي باشد اين است كه آيا مي توان كودك را تنبيه بندي كرد يا خير؟
در جهان كنوني از نظر علمي و تربيتي ،زدن كودكان وآسيب رساندن به آنان به منظور ادب، يا مجازات كردن نادرست شمرده شده است و تقريبا در تمام كشورها از كتك زدن و تنبيه بدني جلوگيري مي شود.
رسول گرامي اسلام نه تنهاخود كودكان را تنبيه بدني نمي كرد بلكه اگر كسي هم اين رفتار را انجام مي داد آن حضرت شديدا مخالفت مي كرد و سخت اعتراض مي نمود.
از بررسي تاريخ،اين مطلب بدست مي آيد كه رسول خدا (ص) كودكان متخلف را نيزتنبيه بدني نكرده و با محبت و اخلاق نيكو برخورد مي نمود.
علي (ع) مي فرمايد: پندپذيري انسان عاقل به وسيله ادب و تربيت است. چهارپايان و حيوانات هستند كه تنها با تازيانه تربيت مي شوند.
بدين جهت است كه در تاريخ پيامبر اسلام يا ديگر پيشوايان ديني سراغ نداريم كه در كار مقدس تربيت فرزندان نيازي به كتك زدن پيدا كرده باشند.آنان همواره به عنوان دوستي مهربان و پيشوايي دوست داشتني و ياري غمخوار و راهنمايي دلسوز در كنار فرزندان خود بودند ودر كودكي با آنان بازي مي كردند و در بزرگسالي رفيق و مونس و همدم آنها بودند. اين شيوه مي تواند راهگشاي پيروان آنان در زمان ها و مكان هاي گوناگون باشد چرا كه برنامه هاي اسلام و دين،مخصوص زمان و مكان يافرقه و گروه مخصوصي نمي باشد بلكه براي همه زمان ها ،مكان ها و بشريت است.
روش گفتاري آشناسازي كودكان با سيره اهل بيت (ع)
فرآيند آشنا سازي كودكان با اهل بيت (ع) خود از موضوعات مهم تعليم و تربيت است كه طبعا از روشهاي اجراي ان هم بي نياز نيست. تفاوت اساسي آشناسازي كودكان با اهل بيت عليه السلام و تعليم و تربيت در اين است كه آشناسازي به صورت آموزش غير رسمي اغلب در محيط خانه انجام مي گيرد. از آنجا كه مشكلي در استفاده از روش هاي تعليم و تربيت همانند تشويق ،پرسش وپاسخ داستان گويي در فرآيندآشنا سازي وجود ندارد. به بررسي اين روش ها مي پردازيم :
1.آشناسازي با اسامي و القاب اهل بيت (ع):
نخستين روش در فرآيند آشنا سازي كوكان با اهل بيت (ع)آشنا ساختن آنان با نام ها و القاب ائمه اطهار (ع) است. ذكر نام و توصيف القاب هر يك از حضرت معصومان (ع) براي كودكان ضمن آشنا سازي آنان با اين اسامي مبارك و زيبا آنها را با شخصيت انسان نيز آشنا مي سازد . زيرا نام و لقب ائمه اطها (ع) هر يك علت و فلسفه خاصي دارد كه با شنيدن آن نام به ذهن تداعي مي كند.
درباره نامگذاري فاطمه زهرا (س) به«فاطمه» از رسول خدا(ص) چنين نقل شده است:
«انّما سَميتُ البنتي فاطمَه ،لاَنَّ الله عَزَّوجلّ فطمها و فطم من احبها من النّار.»
«همانا دخترم،فاطمه نامگذاري شده به خاطر آن كه خداوند او ودوستانش را از آتش بريده است »
تمامي اسامي و القاب امامان معصوم حاكي از معنا ومفهوم ويژه اي است كه در شخصيت آنها تجلي يافته و بيانگر يكي از ويژگي هاي شخصيتي آنان است .
توصيف شخصيت اهل بيت (ع) با ذكر اسامي، القاب ايشان در سيره وگفتار رسول اكرم (ص) فراوان است و احاديث متعددي از آن حضرت رسيده كه به نوعي اهل بيتش را معرفي مي كند.
پيامبر اكرم (ص) گاه همه ائمه اطهار (ع) را به ترتيب با نام و مشخصات معرفي مي كند و گاه برخي از آنان و يا فرد خاصي را با جملات و كلمات زيبايي كه مناسب با شان او ست توصيف مي نمايد.آن حضرت فرمود: «.... الائمه بعدي اثنا عشر اولهم علي بن ابي طالب وآخرهم القائم، خلفايي و اوصيايي و حجج الله علي امتي بعدي المقربهم مومن و المنكر لهم كافر
«امامان بعد از من دوازده نفرند كه او ايشان علي بن ابي طالب(ع)» وآخر آنها قائم مي باشند .آنان جانشينان و اوصيا و اولياي من هستند و حجتهاي خدا بر امتند كه هركس آنها را پذيرفت .مومن و هركه انكار كرد كافر است.
با بررسي زندگي اهل بيت به اين نتيجه مي رسيم كه به طور كلي سيره امامان معصوم(ع) بوده كه هر كدام در زمان حيات خويش امام بعد از خود را با تمام مشخصات به شيعيان معرفي مي كردند و بدين طريق زمينه اختلاف نسبت به امام بعدي را از بين مي بردند.
2.آشناسازي با ويژگي هاي اهل بيت (ع):
منظور از ويژگي هاي اهل بيت (ع) در روش آشنا سازي گفتاري بيشتر بر شمردن خصوصيات خانوادگي،نژادي و محل زندگي ائمه اطهار (ع) است .
قبل از پرداختن به سيره توجه به اين نكته تربيتي لازم است كه توصيف ويژگي هاي محيط و خانواده اي كه فرد در آن زندگي مي كند در شناخت شخصيت او بسيار موثر است زيرا شخصيت انسان در حقيقت برآيند عواملي چون وراثت و محيط است كه در قالب خانواده،ويژگي هاي فردي و محل زندگي نمود پيدا مي كنند. با توجه به اين مطالب وقتي به سيره و احاديث معصومان (ع) مراجعه شود ،موارد متعددي وجود دارد كه در معرفي اهل بيت به ويژگي هاي خانوادگي و حسب و نسب ايشان اشاره شده است .
رسول اكرم (ص)مي فرمايد:«..... يكون بعدي اثنا عشر خليفه ،كلهم من قريش»
بعد از من دوازده خليفه و امام هستند كه همه ايشان از قريش مي باشند.
همچنين در روايت ديگر از آن حضرت آمده است كه فرمودند:
«...... بعدي اثنا عشر خليفه كلهم من بني هاشم»
پس از من دوازده جانشين هستند كه تمامي ايشان از بني هاشمند.
رسول اكرم (ص) در اين احاديث با تكيه بر ويژگي هاي قريش و هاشمي بودن اهل بيت (ع) واينكه همه انها از نژاد قريش و خاندان بني هاشم هستند ،ايشان را معرفي كرده است. از اين كلام پيامبر بدست مي آيد كه انتساب اهل بيت (ع) به چهره هاي شاخصي چون قريش و هاشم كه ميان اعراب و مسلمانان صدر اسلام معروف بودندو همه آنها را مي شناختند. قابل توجه است.
درفرآيند آشنا سازي كودكان با اهل بيت (ع) خوب است ويژگي هاي فردي ،خانوادگي و محيطي و گاه شرح كوتاهي از زندگي ايشان به كودك ارايه گردد. مثلا به كودكان تفهيم شود كه محل زندگي وطن اصلي ائمه اطهار (ع) شهر مدينه بوده كه جايگاه رسول خدا است و همه مسلمانان نسبت به آن اظهار علاقه مي كنند.
ارائه اين اطلاعات به كودكان همراه با تاكيد براينكه اهل بيت (ع) همگي فرزندان و از خانواده پيغمبر اسلام بوده اند موجب مي شود كه آنها بهتر با ائمه آشنا شوند و اين آشنايي در ذهن كودكان جاي گيرد.
3.آشنا سازي با فضائل اهل بيت (ع)
فرآيند آشنا سازي كودكان با اهل بيت با روش بيان فضائل بهترقابل اجراست ،چون تبيين فضايل معجزات ،اخلاق و برجستگي هاي زندگي اهل بيت عليه السلام براي كودكان به زبان ساده و قابل درك تاثير فزاينده اي در ميزان علاقمندي و دوستي آنها نسبت به اهل بيت (ع)دارد. چنانكه سيره معصومان به خصوص سيره رسول اكرم (ص) در معرفي اهل بيت (ع) بيشتر بر اساس ذكر مناقب و بيان فضايل آنها بوده است.
رسول اكرم (ص) درباره مقام اهل بيت (ع) در روايات متعددي مي فرمايند:
«من مات علي حب آل محمد مات شهيدا،الا و من مات علي حب آل محمد حعل الله قبره مزار ملائكه الرحمه ،الاومن مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحه الجنه»
هركس با محبت اهل بيت (ع) بميرد شهيد از دنيا رفته است ،آگاه باشيد هركس با محبت اهل بيت از دنيا برود قبر او زيارتگاه فرشتگان رحمت مي شود.آگاه باشيد هركس با عداوت و دشمني اهل بيت (ع) از دنيا برود بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد.
4.آشنا سازي با پرسش و پاسخ:
پرسش و پاسخ از روش هاي بسيار موثر در تعليم و تربيت است ومي توان با استفاده از آن كودكان را با احكام ومعارف الهي آشنا ساخت.
درموردآشناسازي كودكان با اهل بيت (ع) نيز مي توان از شيوه پرسش و پاسخ بهره گرفت بدين طريق كه نخست بايد با كودكان درمورد اهل بيت (ع) سخن گفت و ويژگي هاي آنان را با زبان ساده بيان داشت. سپس پرسش هايي را در اين زمينه مطرح ساخت مثلا ابتدا نامها و القاب ائمه اطهار (ع) را به كودك ياد دهد،سپس ازآن بپرسد كه امام اول كيست؟ نام پدرومادرش چيست؟ وچند سال زندگي كرده است وچه ويژگي هاي بارزي داشته است ؟
روش سوال و جواب به صورت هاي مختلف در سيره معصومان (ع) به كار رفته واز آن استفاده شده است گاه به شكل مناظرات علمي در محافل رسمي و گاه رد قالب پرسش هاي ديني.
گفت وگوهاي ائمه اطهار عليهم السلام با علما و پيروان اديان و مذاهب مختلف اغلب به صورت سوال و جواب برگزار مي شد. گذشته از مناظرات و مباحثات علمي ائمه اطهار با علماي اديان و مذاهب در گفت و گوهاي عادي آنان با فرزندانشان نيز روش پرسش و پاسخ ديده مي شود.
چنانكه امام حسن عسگري عليه السلام برخي از استغتائات شيعيان را به فرزندش مهدي (ع) محول مي كرد تا مقام وموقعيت آن حضرت نزد مردم شناخته شود.
5.آشنا سازي با داستان هاي معصومان:
يكي از شيوه هاي موثر در تربيت كودك استفاده از قصه و داستان است .كودكان به داستان و قصه علاقه فراوان نشان مي دهند و دلداده داستان هاي جذاب و شگفت انگيز هستند.
اين علاقه و رغبت كودكان زمينه اثر پذيري آنها را فراهم مي سازد. از اين رو مي توان در تربيت كودكان به خصوص آشنا سازي آنان با اهل بيت از شيوه داستان گويي بهره گرفت.انتخاب داستان هاي جالب از سيره اهل بيت (ع) و ارايه آن به زبان ساده و قابل فهم به كودكان در آشنايي آنان با اهل بيت (ع) تاثير بسيار دارد.
قرآن كريم به نقش مثبت و سازنده داستان اشاره كرده مي فرمايد:
«لقد كان في قصصهم عبره الاولي الالباب» در بيان آثار و داستان هايي از سرگذشت پيشينيان عبرتي است براي صاحبان خرد.
در سيره معصومان عليه السلام نيز داستان هاي جالب وآموزنده اي نيز وجود دارد كه از جمله آن داستان ضمانت پيامبر اكرم(ص) و ضمانت آهوان را مي توان نام برد.
6.آشنا سازي با پند و اندرزهاي معصومان:
پندهاي آموزنده معصومان (ع) با جذابيت و محتواي خاص خود چنان بر روح و روان انسان تاثير مي گذارد كه در سراسر زندگي از ياد نمي رود و فرد را متحول ساخته وبه خدا و اولياي خدا علاقمندمي سازد .
در سيره معصومان از افرادي كه سرتا پا آلوده به گناه و معصيت بودندو با شنيدن كلامي از معصوم يك باره به خودآمده و به خدا و قران روي آوردند فراوان مي توان سراغ گرفت؛
چنين افرادي هيچ گاه ياد و خاطره آن معصوم را كه كلام روح بخشش موجب بيداري آنها شده از ياد نمي برند . كودكان به لحاظ استعداد خاص وآمادگي مطلوبي كه براي پذيرش سخنان بزرگان و مطالب درسي دارند بهتر مي توانند پندو اندرزهاي معصومان عليهم السلام را فرا گيرند و از اين طريق با اهل بيت آشنا شوند.
مناسب است كلمات حكيمانه و پندآموز معصومان (ع) مانند كلمات قصار امام علي (ع) در زمينه هاي مختلف تربيتي و اخلاقي انتخاب و به كودكان ارايه شود. ضمناخوب است توصيفي از ويژگي هاي تربيتي و اخلاقي معصومان متناسب با موضوع بيان شود تا فضاي مناسب تربيتي وآموزشي براي كودكان فراهم گردد.
بدين ترتيب كودكان به نحو مطلوبي با اهل بيت (ع)آشنا شده ياد و خاطره آنان در قلبشان نفوذ مي كند و سالها باقي مي ماند.
نتيجه گيري
از مطالب به نگارش درامده اين چنين برداشت مي شود كه سرنوشت هرانساني،ريشه در روحيات و خصلتهاي كساني دارد كه در دوران طفوليت ،نزديكترين انسان ها به او بوده اند و تربيت كودكان ،ناشي از معرفت عميق و صحيحي است كه اسلام در مورد انسان،ارائه داده است .
و همچنين روح انسان به گونه اي ساخته شده كه نياز به محبت و عطوفت دارد كه يكي از اساسي ترين نيازهاي روحي او محسوب مي شود بدين جهت كودكان محروم از اين نياز فطري،دچار كمبود ها و مشكلات رواني و گاه نواقص جسمي خواهند شد.
حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) كه قلبش كانون محبت به فرزندان بود در اين زمينه وظيفه خويش را به بهترين شكل انجام مي داد. ايشان علي رغم تمام مشكلات و گرفتاري هاي موجود در برخورد با كودكان خود را خوشحال و خندان نشان مي دادند.
بدون ترديد،فرزنداني كه محصول چنين تربيت و منش رفتاري هستند از رواني سالم و روحيه اي قوي و نفسي مطمئن برخوردار خواهند بود.
روش تربيتي و اخلاقي حضرت محمدمصطفي(ص) بهترين شيوه و تجربه براي ساختن نسلي پاك و سعادتمند است،از اين رو پيشنهاد مي شود كه پيروان و ارادتمندان مكتب اسلام با به كار بستن شيوه ها و ظرايف تربيتي آن حضرت در رشد و تربيت نسلي پاك و پيشرو همت نموده سعادت دنيا وآخرت فرزندان خود را بيمه كن
بازی های کودکانه
بازی کودکان یکی از مؤثرترین راه های تخلیه استرس و تشنّجات روحی و روانی است . به عبارت آسان تر کودکان ، نمونه بارز افراد بی استرس هستند . ممکن است ، ابتدا تصور کنید که دیگر توان بازی کردن با کودکان را ندارید ، اما فقط کافی است ، یک بار امتحان کنید تا متوجه شوید ، نه تها بازی کردن از شما انرزی نمی گیرد ، بلکه با لذّتی که از کنار هم بودن خانواده و بودن فرزندتان در کنارتان می برید به شما نیروی تازه و طراوت دو چندان داده خواهد شد .
روحیه انتقاد پذیری
داشتن فرزند به ما کمک می کند که در حقیقت با خودمان بهتر زندگی کنیم . آن ها درست مثل آینه هستند . هر زمانی که خطایی از ما سر می زند می تواند این خطا توسط آن ها تکرار شود ، پس باید خیلی مواظب رفتارمان باشیم . با این فرض که آن ها از ما الگوی رفتاری می گیرند می توانیم با اصلاح رفتار خودمان هم به خودمان کمک کنیم و هم به آینده آن ها .
آی قصه قصه قصه
زهرا سادات هاشمی
بچه که بودم ، زیباترین لحظاتم ، وقتی بود که پدر برایم قصه می گفت ؛ قصه حضرت موسی ، حضرت ابراهیم ، یوسف و حتی افسانه های قدیمی ، و چه خوب همه ی آنها را به خاطر دارم . با گذشت این همه سال ، هنوز هم آن قصه ها را به یاد می آورم و حتی لحن صدای پدرم را ، شاید شما هم چنین خاطرات شیرین داشته باشید ، اما بسیار جای تأسف است که کودکان نسل ما ،از این لذت بی بدیل و فراموش ناشدنی محروم شده اند ، وقتی هم علتش را از والدین آن ها می پرسی ؛ شانه خالی می کنند و می گویند : وقت نداریم ! قصه بلد نیستیم ! حوصله اش را نداریم و ... بعضی ها هم می گویند ؛ این همه برنامه تلویزیونی ، فیلم ، کارتون ها و .... همه شان قصه هستند! بس است دیگر ، به راستی آیا این چنین است و لازم نیست پدر و مادرها برای فرزندان خود قصه بگویند ؟!
چرا قصه بگوییم ؟
1- این روش ، قبلاً تجربه شده است . بهترین نمونه اش هم قصه های زیبای قرآن است نه تنها کودکان ، بلکه بزرگ ترها هم از این راه بهتر می آموزند ، راحت تر می پذیرند و بهتر جذب می شوند .
2- قصه گفتن سبب می شود والدین با فرزندان خود ارتباط عاطفی بیشتری برقرار کنند .
3- از این راه احساسات ، باورها و تفکرات والدین به کودکان شان منتقل می شود .
4- از طریق قصه گویی و تعامل با کودک می توان به گرایش های درونی وعلاقه مندی های آنان پی برد ، و احساسات کودکان را جهت دهی کرد .
5- در قالب قصه می توان مفاهیم اخلاقی ، دینی ، سیاسی ، اجتماعی و .. را به خوبی به فرزندان القاء کرد و این گام مؤثری در سلامت فکری فرزندان است .
6- در این زمان که بیشر اطلاعات از رسانه ها ، تلویزیون ، رادیو ، اینترنت و ... دریافت می شود ، قصه گویی زمینه ی خوبی است تا فرد در بزرگسالی موعظه گریز نشود و نسبت به این مسائل بی حوصله نباشد.
7- قصه گویی « احساس ارزشمندی » فرزند را تقویت می کند . کودک وقتی ببیند که پدر و مادر وقت ویژه ای برای او در نظر می گیرند و قصه می گویند ، احساس خوشایندی می یابد .
8- قصه گویی، بستر بسیار مناسبی برای پرورش خلاقیت والدین است ؛ وقتی آن ها سعی می کنند داستان ها را برای فرزندان خود قابل فهم و زبان کودکانه بیان کنند ، خلاقیت آن ها هم تقویت می شود .
9- قصه گویی یکی از آسان ترین و در دسترس ترین راه ها برای اهداف بلند تربیتی است .
بهترین قصه ها
بهترین داستان ها ، داستان های واقعی است ؛ داستان های گذشتگان ،پیامبران ، اولیاء الهی و امامان و حتی خاطرات خود والدین . این قصه ها چون بیان واقعیت است و حس کمال طلبی و قهرمان جویی فرزندان را اشباع میکند ، نگرانی والدین نسبت به محبوبیت شخصیت هایی هم چون جومونگ ، مرد عنکبوتی ، سیندرلا ، سفید برفی و .... را کمتر می کند .
در میان داستان ها ، داستان های ائمه اطهار (علیهم السّلام ) علاوه بر ایجاد علقه و محبّت نسبت به این بزرگان ، از اهمیّت و تأثیر فراوانی برخوردارند . برای استفاده ی بهتر و کامل تر از این داستان ها چه خوب است که کودکان را به مجالس مذهبی و روضه ببریم ، مصیبت ها را بیان کنیم ، تا والایی ، تلاش ، ایثار و مطالب عمیق دیگر را به خوبی درک کنند ، اما باید متوجه بود که در بیان مصیبت ها ،علت ایجاد وقایع بیان شود و در بیان مصیبت ها نباید از ارزش کار ائمه بکاهیم و مبادا مظلومیت را به ضعف تعبیر کنیم .
محبت اهل بیت (علیهم السّلام) در خانواده
ما دو شمشیر داریم ؛ یک شمشیر تحکم و زورگویی و یکی هم شمشیر محبت . شمشیر زور و تحکم برای جهنمی ها و دشمنان است . اولیای خدا برای معاندان شمشیر آهنی به دست می گرفتند ؛ « اشداء علی الکفار» اما در اجتماع داخلی خودمان و درباره دوستان باید از سلاح محبت استفاده کنیم .
انسان هر چه می تواند باید به طرف مقابل محبّت کند ، کوتاه بیاید و گذشت کند . برای اهمیّت مسأله مودّت و رحمت ، بزرگی می فرمود : مودّتی که خدای متعال برای اهل بیت (علیهم السّلام) قرار داده است و فرموده است « قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی » و بر امت مودت آنها را واجب کرده است ، هم چنین رحمت را که لقب افتخاری پیغمبر (صلّی الله علیه و آله ) می باشد « و ما ارسلناک الّا رحمه » خدای متعال در مسأله همسران آورده است . برای اهمیت مسأله ، یکی از این واژه ها کافی بود ، اما خدای متعال هر دو واژه را آورده است ! خانواده هم کانون مودت و هم کانون رحمت است . هم جای پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله ) و هم جای اهل بیت ( علیهم السّلام ) است .
یکی از اساتید می فرمودند : خانواده ای را که شما تشکیل می دهید ، آن را شعبه ای از خانواده اهل بیت (علیه السّلام ) بدانید . خانم به همسرش به قصد احترام به امیر المؤمنین علی (علیه السّلام ) و آقا به قصد احترام به حضرت فاطمه (سلام الله ) همسرش را خدمت کند . چون شیعیان از اهل بیت (علیهم السّلام ) هستند . روایات فراوانی به این مضمون داریم که می گویند : اگر کسی به ما دسترسی ندارد ، به دوستان ما محبّت کند .